درسهای حکمرانی دیجیتال از توافق چین و عربستان
در طی روزهای اخیر توافقنامه همکاری جمهوری خلق چین با پادشاهی عربستان توجههای رسانهها، سیاستمداران و حتی افکار عمومی جهان را به خود جلب کرده است. بررسی رفتارهای این دو حکومت نکات ارزندهای برای سیاستمداران جمهوری اسلامی ایران برای بازنگری در سیاستهای خود به ویژه در حکمرانی دیجیتال را داراست.
در هشت دسامبر، شی جین پینگ، رئیس جمهور چین و ملک سلمان بن عبدالعزیز آل سعود، “توافقنامه مشارکت استراتژیک جامع” را در کاخ الیمامه، جایی که ولیعهد محمد بن سلمان میزبان شی بود امضا کردند. در این رابطه، رسانه دولتی عربستان – خبرگزاری عربستان سعودی (SPA) – گزارش داد که چین و عربستان سعودی ۳۴ توافقنامه سرمایه گذاری را در همان روز در چارچوب سفر رئیس جمهور شی امضا نمودند که این توافقنامهها چندین بخش در زمینههای انرژی، هیدروژن سبز، فناوری اطلاعات و ارتباطات، خدمات ابری، حملونقل، لجستیک، صنایع پزشکی، مسکن و مسائل ساختمانی را پوشش میدهد. این خبرگزاری با عدم ارائه جزئیات بیشتر بیان نمود که تجارت دو طرفه در سال ۲۰۲۱ بالغ بر ۳۰۴ میلیارد ریال سعودی (۸۰ میلیارد دلار) و در سه ماهه سوم سال ۲۰۲۲ به ۱۰۳ میلیارد ریال سعودی (۲۷ میلیارد دلار) رسیده است.
علاوه بر این ۳۴ قرارداد، رسانه دولتی عربستان سعودی اعلام کرد که چین و عربستان سعودی در ۸ دسامبر قراردادهایی به ارزش حدود ۳۰ میلیارد دلار امضا نمودند. فارغ از دیگر ابعاد سیاسی، اقتصادی، ژئوپلیتیک قرارداد، اقدامات فناوری در این توافقنامه حایز اهمیت است. به نقل از نیویورک تایمز هوآوی طبق این توافق متعهد می شود که فناوریهای نوین خود از جمله، محاسبات ابری، مراکز داده و ایجاد مجتمعهایی با فناوری پیشرفته را (فارغ از هشدارهای مقامات امنیتی ایالات متحده {به عنوان شریک استراتژیک اول عربستان در خاورمیانه و رقیب اصلی چین در جهان} که تجهیزات برندهای چینی مانند هواوی میتوانند برای تداخل در شبکه های بی سیم نسل پنجم (۵G) و جمع آوری اطلاعات حساس استفاده شوند) برای شهرهای عربستان به ارمغان آورد. همچنین در راستای کربن زدایی و هوای پاک یک شرکت سعودی با یک شرکت چینی برای راه اندازی یک کارخانه وسیله نقلیه برقی با برند خاص عربستان توافق نمودند.
علاوه بر این موارد در ماه گذشته، شرکت مخابراتی چینی China Mobile International یادداشت تفاهمی با ریاض امضا کرد تا “اکوسیستم رسانه های دیجیتال در عربستان سعودی” را توسعه دهد که خود گواه از نزدیکی و همکاری بیشتر این دو کشور در حوزه دیجیتال است.
نکته مهم از رفتار عربستان سعودی به عنوان یک کشور درحال توسعه آن است که خود را با رویکردی چند جانبه به عنوان شریک استراتژیک کشورهای توسعه یافته تعریف مینماید و قطعا چین هم یکی از این شرکا به شیوه عملگرایانه خواهد بود. علیرغم این که عمده تعاملات عربستان با سایر کشورها (از جمله چین) مبتنی بر بعد انرژی میباشد، ولی به طور کلی نیز به درک نسبتا بالایی از مفهوم و پیاده سازی توسعه رسیده و در این راستا در کنار اصلاحات آرام اجتماعی و سیاسی، اولویت توسعه فناوری و اقتصاد دیجیتال را در عصر تکنولوژی بخوبی فهم کرده و به همین جهت نیز فارغ از نگاهی ایدئولوژیک به همکاریهای دیجیتال و اقتصادی به طور توامان با اقتصاد اول و دوم جهان یعنی ایالات متحده و چین دست یازیده است.
اما در سوی دیگر ماجرا رفتار چین هم درسهایی برای سیاستمداران ایرانی دارد. این نکته که چین در صدد به دست آوری بازار فناوری منطقه (و جهان) است برکسی پوشیده نیست اما سفر اخیر رئیس جمهور چین به عربستان نشان داد که چین با نگاهی واقع گرایانه در حوزه اتصالات و شبکه ارتباطات به ویژه در توسعه طرح «یک کمربند و یک جاده» بیشتر بر کشورهای عربی متمرکز شده است و همان طور که سایت وزارت امور خارجه جمهوری خلق چین در رابطه با سفر شی به عربستان بیان نموده گسترش زمینههای جدید همکاری در حوزه نوآوری، علم و فناوری با کشورهای شورای همکاری خلیج فارس برای راهاندازی مراکز دادههای بزرگ و رایانش ابری، تقویت همکاریهای فناوری ۵Gو ۶G، ساخت انکوباتورهای نوآوری و کارآفرینی، و اجرای ده پروژه اقتصاد دیجیتال در زمینههایی مانند تجارت الکترونیک فرامرزی و شبکه ارتباطات گواهی بر مدعای بیان شده است.
نکته یا پرسش مهم این است که جمهوری اسلامی دقیقا کجای این تحولات منطقهای قرار میگیرد. این سوال در حالی پر رنگتر میگردد که چین با وجود توافقاتی با جمهوری اسلامی ایران از جمله «توافقنامه همکاری جامع استراتژیک ۲۵ ساله ایران و چین» هنوز اقدام راهبردی یا عملیاتی در راستای تحقق این توافقنامه و به ویژه تعهد “همکاری در زمینه فناوری و ارتباطات راه دور، توسعه نسل پنجم ارتباطات از راه دور، پروژه مشترک توسعه و تقویت زیرساختهای اطلاعاتی و ارتباطاتی، موتور جستجوگر، و..” بعد از گذشت سه سال از امضای این سند انجام نداده است.
مهمتر آنکه هنوز، نه تنها تمامی مفاد این سند منتشر نگشته بلکه، علت به مرحله اجرایی نرسیدن این توافقنامه به طور شفاف بیان نشده است. اینکه شرکتهای پیشتاز در عرصه فناوری چینی، تمایل چندانی به همکاری با ایران تحت تحریمهای گوناگون اقتصادی ندارند واضح است؛ اما اینکه ایران دقیقا کجای معادلات منطقهای در سیاستهای کلان چین قرار دارد و چقدر دولتمردان ایرانی برای عملیاتی شدن توافقات و جلب سرمایه و فناوریهای چینی تلاش نمودهاند و چقدر این تلاشها مبتنی بر منافع ملی بوده است جای بحثی مفصل دارد و البته ضرورت دارد که در اسرع وقت از طرف دولتمردان پاسخ داده شود.
بنابراین برای توسعه حکمرانی دیجیتال نه تنها در داخل کشور بلکه در منطقه، ابتدا جمهوری اسلامی ایران میبایست توسعه حکمرانی دیجیتال و تمامی ابعاد آن را فهم نماید و سپس آن را در دستور کار جدی سیاستگذاری کشور مبتنی بر شفافیت و اعتماد عمومی قرار دهد و به همین جهت نیاز است که جمهوری اسلامی با رویکرد عملگرایانه همکاری چند جانبهای با تمام قطبهای فناوری جهان (نه فقط اتکا به شرکای واحد) مبتنی بر منافع ملی را در پیش گیرد و پیش از آن که تمامی فرصتهای مناسب را از دست دهد در صدد رفع هر چه زودتر تحریمهای شدید اقتصادی برآید تا در آینده دچار شکاف دیجیتال نشود.
در نهایت درس حائز اهمیتی که جمهوری اسلامی میتواند از این توافق بگیرد این است که، واقعگرایی عملگرایانه را در حکمرانی دیجیتال همچون عربستان و چین در راستای منافع ملی در سیاست خارجی و داخلی خود سرلوحه قرار دهد.
پویا ذکری اصفهانی